Translate

شکست سیاست فقاهتی در برابر مدنیت اجتماعی


  

     سیاست فقاهتی در برابر مدنیت اجتماعی ــ به‌عنوان حق مسلم شهروندی در سیاست، اجتماع و اقتصاد ــ  به بن‌بست کامل رسیده و راه چاره را در توسل به «آخرین تیر در ترکش» یعنی پزشکیان جسته است.

     پرسش این است که کاتالیزور چه تحولاتی باعث تسریع بن‌بست حاکمیت در درون و بیرون شده است؟ مگر تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ عطف به یک حاکمیت یا دولت، همین‌طوری خودبه‌خودی منجر به «بن‌بست» و توسل به «آخرین تیر ترکش» از جانب حاکمیت می‌شوند؟ هرگز! از قضا این روند بسیار قانون‌مند طی می‌شود تا به نتیجه برسد.

     عبارت‌های تحلیلی و توصیفی در این‌باره بارها طی سالیان و ماه‌های گذشته نوشته و یادآوری شده‌اند و اینک در رأس‌شان می‌توان از دو دوره نام برد:

     ــ به‌هم پیوستن جریان جنایات حکومتی از دهه‌ی ۶۰ تا قیام ۸۸ و سپس شتاب گرفتن قیام‌ها علیه حاکمیت تا شهریور ۱۴۰۱.

     ــ انفجار قیام ۱۴۰۱ بر اثر جنایت زن‌ستیزی در کشتن مهسا امینی و سراسری و اجتماعی شدن قیام، گسترش آثار استراتژیک قیام با شاخص دوقطبی شدن اکثریت جامعه و کل حاکمیت. تحریم حداکثری سه نمایش انتخابات در اسفند ۱۴۰۲، اردیبهشت ۱۴۰۳ و تیر ۱۴۰۳ هم ناشی از آثار استراتژیک قیام ۱۴۰۱ است.

 

     این دو دوره را باید روند قانون‌مند رسیدن به مرحله‌ی ناگزیر نبرد نهایی بین اکثریت جامعه‌ی ایران و حاکمیت دانست. این دو دوره را باید همواره به‌عنوان مهم‌ترین رخدادهای بنیادینِ سیاسی در شناخت کیفیت رابطه‌ی جامعه با حاکمیت و نیز مبانیِ شناخت سیر تحولات آینده تا سرنگونی محتوم حکومت، مد نظر داشت.

     با تکیه بر همین روند قانون‌مند، تردیدی نیست که دیگر «تیری در ترکش» نظام نیست و تمام بانک‌های سرمایه‌گذاری سیاسیِ حاکمیت، زده شده‌اند.

 

     اکنون رؤیای خامنه‌ای برای بازگشت به الگویی مثل رئیسی، تبدیل به کابوس و آینه‌ی دق شده است؛ هم در مقابله با بحران‌های اجتماعی و صنفی و سرکوب آن‌ها، هم در تداوم خالص‌سازی‌ها و هم در پرداخت هزینه‌های تروریسم منطقه‌ای و جنگ‌افروزی.

     اکنون فقط در یک جبهه است که «تیر در ترکش»، بالنده و رو به رقم زدن آینده است؛ تیر در کمان اکثریت مردم ایران که برای اخراج نهاییِ اشغال‌گران ولایی ــ آخوندی، آن را روزانه تکثیر می‌کنند.

 

۱۶ شهریور ۱۴۰۳

ارسال یک نظر

3 نظرات

  1. «اشغال گران ولایی»؟ واقعا فکر میکنی و از چنین عبارتی استفاده میکنی ؟! آخرین کلمه ای که به حکومت اسلامی ایران میخورد «اشغالگر بودن» است. حالا گیریم این آخوند ها به قول شما «اخراج» شدند. چه کسانی قرار است بر جغرافیای ایران حکومت کنند؟ من در ایران زندگی میکنم. تقریبا همه ی کسانی که مخالف حاکمیت هستند و مثل شما حکومت اسلامی را «اشغالگر» مینامند (که در اقلیت هم هستند) بر این اعتقاد هستند که یک نیروی خارجی باید حکومت را سرنگون کند. آیا کاری که آمریکا در عراق کرد نتیجه خوبی برای مردم عراق داشت؟ در مورد کاری که آمریکا با قذافی در لیبی کرد چه؟ شما کاری میکنید که یک روز بگوییم خدا خامنه ای را بیامرزد چه روزگار خوبی بود.
    همانطور که امروز خیلی احمق ها میگویند «زمان شاه مردم آزاد بودند.» (مرغ پخته به این حرفها میخنده)

    پاسخحذف
  2. نخیر، هیچ نیازی به نیروی خارجی نیست. این سیاست کاملاً اشتباه است. هر کس چنین فکر می‌کند، دست روی دست گذاشته و اهل نبرد و مبارزه با آخوندهای اشغالگر ایران نیست. اکثریت مردم ایران به‌خصوص نسل جوان و زنان در قیامها اثبات کرده‌اند که این رژیم را باید خود ایرانیان سرنگون کنند و چنین خواهد شد. هزارهزاری که ج. ا در قیامها دستگیر کرده و الآن زندان هستند، بهترین گواه نیروی سرنگون‌کننده حاکمیت ملایان است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. برای بعد از سرنگونی چه کنیم؟ برنامه ای داریم؟ .. من همیشه به پدربرزگ و مادربزرگم که در قید حیات هم هستند این ایراد را میگیرم که :شما متخصص سرنگون کردنید.
      آن زمان حکومت شاه را سرنگون کردند حالا میخواهند همین حکومتی که خودشان سر کار آورده اند را سرنگون کنند.
      حالا درمورد انقلاب 57 میگویند:«آن زمان ما نادان بودیم»
      ولی من در جواب میگویم اتفاقا آن زمان داناتر از حالا بوده اید. الان به وسیله فضای مجازی تحمیقتان کرده اند. آن زمان که انقلاب کردید میدانستید چه میخواهید :«حکومت اسلامی»
      الان نمیدانید چه میخواهید. فقط میگویید آخوندها باید بروند.

      حذف

Pagination Scripts Facebook SDK Overlay and Back To Top