واقعیت جنگ را باید پذیرفت؛ با تمام آثار و تبعاتش. این جنگ اجتنابپذیر بود، اگر
از خمینی تا خامنهای دنبال «صدور انقلاب»[بخوانید تروریسم دولتی با کلاهک ایدئولوژی]
نبودند و «مرگ بر عالم و آدم» سرنمیدادند. اگر جنگ صلیبی اسلام و یهود را تبلیغ نمیکردند
و میلیاردمیلیارد از زندگی و آیندهی مردم ایران را خرج نظامیگری و موشکسازی برای
صدور ارتجاع و ایدئولوژیِ نکبت ضد بشریشان نمیکردند و جنگ و جنایاتش علیه جان و
زندگی مردم را به داخل ایران نمیکشاندند. در یادداشت پریروز اشاره شد که طرفین جنگ،
هر دو سابقهی طولانی در جنایت دارند. پیچیدگی شرایط کنونی هم در همین عامل است که
فعلاً روی اصل موضوع بین اکثریت مردم و حاکمیت سایه انداخته است. متأسفانه تعدادی از
روشنفکران و سلبریتیها این اصل را متوجه نیستند و با موضعگیری خاماندیشانه و گاه
منفعتطلبانه، مددرسان تبلیغاتی حاکمیت شدهاند.
بههر حال فعلاً مطامع دولتها و شرکتهای تابعهشان برای مردمان، سرنوشت تعیین
میکنند؛ تا برسیم به روزگاری که این چرخه، ویران گردد و مردمان مختار و آزاد بشوند.
در پایان هفتهی اول جنگ اسرائیل و ایران، چشماندازها چیستاند؟
۱ ـ نکتهی مهم این است
که پس از ۴۶ سال مماشات و معاملهی آمریکا و اروپا با نظام ملایان، اولینبار است که
انگار دارد دیوار مماشات فرومیریزد. فراموش نکردهایم که همین آمریکا و اروپا ــ و
حتی اسرائیل ــ بیش از چهار دهه چشمشان را به جنایات ارتجاع آخوندی بستند و با آن
هرچه توانستند معامله و مماشات و زدوبند کردند. حالا که تهدید هستهیی و موشک فراتر
شعارهای مبتذل «مرگ بر...» شده است، ناگهان بهفراست افتادند که نکند دیر شود و دود
مماشات که به چشم مردم و مبارزان ضد ارتجاع آخوندی میرفت، به چشم خودشان برود!
پس قدم جدی برای پایان مماشات با جلادان و چپاولگران حاکم بر ایران، یک گام مثبت
است.
آنچه اهمیت تام دارد، این است که راه حل ایران نه در جنگ خارجی با حاکمیت آخوندی،
بلکه در کف مردم آزادیخواه و قیام سازمانیافته و ملی آنان است. این شرایط را باید
یک موقعیت استثنائی و تاریخی تلقی نمود و برای آن روشنگری کرد.
۳۰ خرداد ۱۴۰۴
0 نظرات