Translate

سه شعر از سعید عبداللهی (س. ع. نسیم)

 


بی‌بازگشت

 

تو را با خودم می‌برم

رنج‌هایی که هدیه‌ام دادی

عشق‌هایی که عاشقانه فریبم دادند

چشم‌هایی که برایشان گریستم

دهان‌هایی که فریبای زندگی را قهقهه زدند

موسیقی‌یی‌ که از این دنیا هجرتم داد

کتاب‌هایی که فاتح جهانم کردند

رؤیاهایی که بکر ماندند

و این همه را

خیش هیچ دیکتاتوری

                               شخم‌شان نزد...

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


با سینه‌یی از درخت

در شاهراه توفان خاطراتت ایستاده‌ام.

 

شاخه‌ام که بشکنی

برگ‌هایم که افشان کنی

خونیِ خاطرات تواَم

در توفانی که بند نمی‌آید...

 

۲۸ آذر ۹۹

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در پیشواز کریسمس

 

از مهتابی

         نگاهت می‌کنم

به انتظارت

که از آفتاب همیشه‌ات

دستی تا مهتابی‌‌ها آری...

 

سال‌ها

   «خجسته» را در ساحت لغت ‌جستم

دریغا که در کنارم

همایون و خجسته‌ام بودی...

 

۱۱ دی ۹۹

۳۱ دسامبر ۲۰۲۰


ادامه شعرها:

https://bit.ly/370mI2m


ارسال یک نظر

0 نظرات

Pagination Scripts Facebook SDK Overlay and Back To Top