Translate

بشنو از نی ــ شهیار قنبری


 

رد شو از آوار برگ

رد شو از فصل تگرگ

رد شو از این زمهریر

رد شو از دیوار مرگ

 

رد شو از هر نابلد

در عبور از فصل بد

رو به این بی‌منظره

این غزل‌كش، این جسد

 

این همه بی‌خاطره

این همه بی‌پنجره

خیل خودجلاد تلخ

این زلال باكـــره

 

تار یــار ما به «دار»

خلوت ما بی‌حصار

مسلخ سبـزینه‌ها

جنگل بی‌برگ و بار

 

وقت از نی کر شدن

وقت عاشق‌تر شدن

گم شدن، پیدا شدن

وقت یکدیگر شدن


شهیار قنبری

از مجموعه‌ی «درخت بی‌زمین»، دفتر اول


ادامه‌ی شعرها:

https://bit.ly/3pI0f2P

ارسال یک نظر

0 نظرات

Pagination Scripts Facebook SDK Overlay and Back To Top