خیام
پرسشگری
که به نبوغ رسید
شعر
خیام که جامهی فاخر رباعی بر خود پوشانده، زبانی از نادر اندیشههایی
است که همواره سوگوار عشق و جلوههای زیبای زندگی است.
رباعی
خیام را نه تنها با موسیقی شعر مینیوشیم؛
بلکه با نگرشی فلسفی و نوعی از جهانبینی تلاقی میکنیم که سرشار از دوست داشتن
انسان و قدرشناسی از ظرافتهای لطیف اندیشه و آرزوهایش میباشد.
خیامِ
پرسشگر در پی پاسخ به وجود، نخست دهلیزهای شک را پیمود. نابغهای در ستارهشناسی،
ریاضیات و فلسفه گشت و آنک از افق یقین به هستی و انسان نگریست. رباعی او یکی از زیباترین
جامههای فاخری است که برای تقدیر از انسان و زیبایی بیهمانندش قواره داده است. این
یقین را اینگونه معرفی کرد:
جامیست
که دهر آفرین میزندش
صد
بوسه ز مهر بر جبین میزندش
و
آنگاه غبطه و حسرتش و آهش از این است که استعارههایی که اینگونه جامهی فاخر
انساناند، اسیر دستان مرموز نیستی میگردند:
این
کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد
و باز بر زمین میزندش!
فلسفهی
خیام را باید از این منظر نگریست تا به ظرافتهای نهفته در وجودشناسی و انسانشناسی
وی پی ببریم...
0 نظرات